سیاست همسایگی مبتنی بر بازتنظیم الگوی خود و دیگری
کد مقاله : 1018-IAN-FULL
نویسندگان:
حسین سرفراز *
گروه ارتباطات، دانشکده علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
چکیده مقاله:
پیش فرض همسایگی، وجود فهمی از نسبت خود با دیگری است؛ الگوی خود و دیگری، از الگوهای نشانه شناختی مطالعه فرهنگ است. هر فرهنگی بر مبنای تنظیم گری رابطه و نسبت خود با دیگر فرهنگ ها کار می کند. در این معنا، هر فرهنگی خویش را در مقام فرهنگ تعریف و بازتعریف می کند و توصیف یا خود-توصیفی ارایه می دهد که در قالب خود-الگوهای فرهنگ قابل مطالعه است؛ اما آنچه که ناظر به دیگری است، نگاه فرهنگ به بیرون از قلمرو خویش است؛ در این معنا، با دو جهت گیری کلی مواجه ایم: نخست، فرهنگی که تنها خود را در مقام فرهنگ بازمی شناسد و دیگری را نافرهنگ تلقی می کند و دوم، فرهنگی که دیگری را فرافرهنگ قلمداد می کند.در الگوی نخست، خود در مقابل دیگری به صورت کرانه های طیف نشان دار می شود؛ نگاه ترامپ رییس جمهور سابق ایالات متحده نسبت به همسایه امریکا یعنی کشور مکزیک بر این مبنا قابل تبیین است .در الگوی دوم با حرکت از کرانه ها به میانه ها، می توان از خود دور و نزدیک یا دیگری دور و نزدیک سخن به میان آورد؛ تغییر سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران در نسبت با همسایه خود یعنی کشور عراق بویژه از دهه شصت تا دهه نود خورشیدی بر این مبنا فهم می شود.
مسأله این مقاله بطور مشخص فهم سیاست همسایگی به عنوان شکلی از اشکال سیاست فرهنگی است، چه این که اگر بافتار جمهوری اسلامی ایران را مدنظر قرار دهیم، وجود آموزه های فرهنگ اسلامی و سبقت هدایت گری فرهنگ بر سایر شؤون نظام سیاسی و سیاست گذاری، بیش از هر چیز بر فرهنگی بودن سیاست همسایگی دلالت دارد. گام بعد، انتخاب الگوی نشانه شناختی مطالعه فرهنگ مبتنی بر رابطه خود و دیگر و بازتنظیم سیاست همسایگی بر این مبنای فرهنگی است.
کلیدواژه ها:
سیاست همسایگی، سیاست فرهنگی، نشانه شناسی فرهنگ، خود و دیگری
وضعیت : مقاله برای ارائه به صورت پوستر پذیرفته شده است
اولین همایش ملی ایران و همسایگان