برگزاری پیش نشست یازدهم همایش ملی ایران و همسایگان
25 دی 1400
برگزاری پیش نشست یازدهم همایش ملی ایران و همسایگان

دکتر چگینی به عنوان دبیر نشست تأکید داشتند امروز تمدن‏های فعال در جهان و منطقه دارای قبض و بسط هستند؛ طرفین تمدنی فعلی که اسلام و غرب است، بر هم کنش‏های زیادی داشته است؛ امپراطوری‏های رسانه‏ای غرب نمی‏گذارند جلوه‏های حقیقی و مرزهای واقعی تمدن نوین اسلامی در دنیا نمایش داده ‏شود. امروز با فناوری‏های نوین، مرزهای تمدنی صرفاً مرزهای جغرافیایی نیستند، مرزهای حقیقی تمدنی، مرزهای علمی و فرهنگی است. امروزه دیپلماسی علمی بعد از دیپلماسی عمومی، موفقت ترین شکل رقابت و تقابل است.

دکتر محمدصادق احمدی معاون فرهنگی - دانشجویی دانشگاه بین‌المللی اهل بیت علیهم السلام اولین سخنران نشست اینگونه بحث خود را آغاز کردند که ترکیب دیپلماسی علمی با دیپلماسی عمومی، موفق‏ترین شکل دیپلماسی نرم است؛ تربیت علمی و مذهبی و بومی بیشترین اثر را در ساخت تمدن‏ها دارد؛ امروز بهترین فرصت برای کشورهای مسلمان وجود همزمان رویکرد علمی و مذهبی است؛ در همه دنیا تا رهبران مذهبی اجازه واکسیناسیون ندهند مردم استقبال نمی‏کنند، متقابلاً کانون توجه دشمنان نیز سیاست‏گذاری علمی و فرهنگی است؛ بزرگترین شبکه بدون رقیب آموزشی دنیا، کلیسای کاتولیک است که از غرب و ایالات متحده در حال مدیریت است.

دشمنان حقیرانه تلاش می کنند که دین و فرهنگ در کشورهای مسلمان را سنتی و تاریخی و علم و دانش سکولار را مدرن و مفید قلمداد کنند. کشورهای مسلمان باید مراقب باشند در زمین دشمن بازی نکنند. امروز در غرب آسیا متأسفانه شبکه‏سازی مسلمانان سکولار با نقش آفرینی ترکیه فعال است؛ همسایگان و از جمله ترکیه بداند که اتفاقاً علت برگشت و اقبال عمومی مردم جهان به دین، ناشی از شکاف و سکولاریزه کردن علم و دین در غرب بوده است و ترویج تفکیک دین و سیاست دیگر پاسخگو نیست. ایشان متذکر شدند که حوزه علمیه‏ همه کشورهای همسایه باید به هوش باشند که دشمنان می‏خواهند همچنان نهاد دین و فرهنگ را در تقابل با نهاد علم و دانش قرار دهند؛ حوزه‏ها باید همچنان مظهر حقیقی عقلانیت، علم، فرهنگ و دانش اداره کننده جامعه باشند و بدانند که نقطه قوت فوق‏العاده و عامل اقتدار آنان در ترکیب همزمان مذهب، فرهنگ، علم و دانش بومی و متکی به مبانی توحیدی است.

دکتر زارعان از دیگر سخنرانان این نشست با تأکید بر سرنوشت‏ساز بودن وقایع دی ماه مثل حماسه  9دی، 13دی و شهادت شهید سلیمانی، 19 دی و قیام مردم قم و... در 40 سال انقلاب اسلامی، اینگونه وارد بحث شدند که اگر ماهیت تقابل غرب با انقلاب اسلامی معلوم شود، محیط تعاملی و رقابتی آن نیز معلوم می‏شود؛ تقابل و رقابت اصلی طرفین تمدنی، هستی شناسی و معرفتی است؛ این تقابل بیش از آن که حدودی و مرزمحور باشد، وجودی و ماهیتی است.

انقلاب اسلامی یک وجود الهی و فطری با قابلیت تعمیقی، توسعه‏گرا و انتشاری است و روز به روز درحال گسترش مرزهای ماهیتی خود در فطرت و قلوب مردم دنیا است؛ گسترش مرزهای هویتی برای انقلاب اسلامی مهمتر از مرزهای جغرافیایی است؛ توسعه ایدئولوژیک بر توسعه ژئوپلیتیک تقدم دارد؛ امروز با این نگاه و رویکرد، روند رشد انقلاب اسلامی از روند رشد تمدن غرب که کنترل جسم و منابع مادی جهان را مزیت خود می داند، جلو افتاده است؛ بر همین اساس چون انقلاب اسلامی ماهیت و وجود غرب را هدف گرفته است، یک عنصر مزاحم برای غرب تلقی می‏شود و با همین ابزارها (فناوری سلاح و تحریم منابع) می خواهد با آن مقابله کند.

البته غرب این مطلب را سال‏هاست که درک کرده و دنبال ایجاد شکاف‏های معرفتی در مبانی ایدئولوژیک و بالتبع مرزهای ژئوپلیتیک منطقه است، غرب و به خصوص آمریکا می‏خواهد با ایجاد شکاف‏های معرفتی بین ایران و همسایگان، روند توسعه و صدور انقلاب اسلامی و جهان اسلام را متوقف نماید.

سیاست های شکاف‏آفرین غرب در این عرصه عبارتند از بی اعتبار کردن گزاره‏های ایدئولوژی انقلاب، به عرصه آوردن نظام‏های سکولار در منطقه و ناکارآمد سازی نظام‏ معنایی و معرفتی جمهوری اسلامی ایران با ابزار تحریم و عملیات روانی. اصلی ترین عامل تقابل در سطح بنیادین رویارویی هستی شناسی و معرفت شناسی است که امکان تغیر و استحاله وجودی طرف ضعیف‏تر را به دنبال دارد؛ ان شاء الله با همگرایی و وحدت امت اسلامی، روند تکاملی افول استکبار توسعه یابد.

دکتر امین پرتو عضو هیئت علمی موسسه مطالعات راهبردی، دیگر سخنران نشست، روند و مسیر تاریخ علمی و دیپلماسی علمی در منطقه را پنح کانال و مسیر معرفی کردند: کانال انگلیسی (مدرسه‏سازی در هند و...)؛ فرانسوی (نشر طب، حقوق و مسائل نظامی در ایران)؛ آمریکایی (اعزام مبلغان میسیونر و مذهبی به سراسر جهان)؛ شوروی سابق(دپلماسی عملی آشکار و پنهان به مصر، عراق، یمن، سومالی و لیبی)؛ و در نهایت کانال آلمانی و اتریشی (انتقال فناوری به قلمرو عثمانی).

ایشان اینگونه استباط و استنتاج کردند که ماهیت اصلی همه این تعاملات، پوششی برای تغییر فرهنگ ملت‏ها بوده است نه خیرخواهی و ترویج علم و فناوری؛ غرب اگرچه به ظاهر انتقال فناوری را دنبال کرده است، اما دنبال ترویج علوم و فناوری کم خطر بود که دستاورد راهبردی برای کشورهای منطقه نداشته است. این دیپلماسی در منطقه به نفع غرب است و هجرت یکسویه مغزها به غرب را به دنبال داشته است.

ایشان در ادامه انواع دیپلماسی علمی را پنج نوع دانستند؛ اولین نوع دیپلماسی رسمی و دولتی بین کشورهاست که متأسفانه غرب همیشه با تفرقه و اختلاف افکنی نخواسته این دیپلماسی برقرار باشد و همواره با جنگ و فتنه این تعاملات را خدشه‏دار کرده است؛ دیپلماسی عمومی و رسمی دولت‏ها با مردم کشورهای همسایه؛ سومین نوع دیپلماسی عمومی پنهان (غیر رسمی)؛ چهارمین نوع دیپلماسی علمی و فرهنگی مردم با مردم و در نهایت دیپلماسی  رسمی و غیررسمی بین نهادهای مدنی و نهادهای علمی. متأسفانه در نیم قرن اخیر روند رشد 5 نوع دیپلماسی در بین ایران و همسایگان پررنگ نبوده است؛ در پارادایم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی همه انواع دیپلماسی برای تعاملات علمی و فرهنگی باید بکار گرفته شود.

ایشان در ادامه 4 بازیگر علمی در منطقه در حوزه دیپلماسی علمی را اینچنین معرفی کردند: ترکیه با ادعای های علمی در منطقه و جذب زیاد دانشجویان خارجی؛ عربستان سعودی با تأکید بر عدم خروج دانشجویان سعودی از کشور و جذب دانشجویان عرب؛ رژیم غاصب صهیونیستی که تقریباً همه انواع دیپلماسی فوق را فعال کرده است و اما به دلیل تنفر عمومی مسلمانان در کشورهای منطقه، موفقیت چندانی نداشته است؛ جمهوری اسلامی ایران که به لحاظ تاریخی و فرهنگی و صعود و پیشرفت علمی در چهل سال گذشته، محوریت زیادی در بین کشورهای منطقه داشته است، اما این سطح آرمانی و حتی واقع بینانه نیست و توقع بیش از این سطح است. البته جمهوری اسلامی ایران در سطح دیپلماسی غیر رسمی موفق تر عملکرده است، در سطح رسمی به دلیل گرایش مختلف دولتی، تعاملات رسمی علمی بین ایران و همسایگان زیاد و در سطح مقبول نبوده است.

دکتر مهربان آخرین سخنران نشست نیز بیان داشتند که ماهیت نهاد علم فعلی در کشورهای مسلمان، واردتی است و دشمنان و غرب سعی کرده اند در آتش مواجهه نهاد علم مدرن با نهادهای علمی سنتی در کشورهای منطقه بدمند. سرچشمه موضوع به تولد دولت مدرن در تغیر نظامات علم و آموزش در کشورهای منطقه برمی‏گردد؛ دولت مدرن نظامات مدرن خودش را می‏آورد و سعی بر حذف یا تغییر نظام و نهاد علم پیشین دارد؛ چرا که اگر نتواند تغییر دهد، دولت مدرن شکل نمی گیرد. غرب با پوشش و جلوه های بزک شده بین نهاد علم و دین در منطقه تفرقه ایجاد کرده است و عناصر این دو نهاد را در مولفه‏های مربی، محتوا، فرایندها به واسطه تعقیب شکل‏گیری دولت مدرن، به چالش کشیده ‏ و تلاش کرده ‏است آنها را در تقابل و به لایه شکاف برساند. غرب تلاش می کند ایدئولوژی و مبانی خود در قالب بسته‏های جدید و پوششی علم و فناوری و حکمرانی به طور نرم به خورد ملت های مسلمان دهد، ایشان با این سوال که به راستی چرا انتقال فناوری غرب ما را متحول نکرده است، حتی باعث بحران و شکاف هم شده است. مسئله اصلی نظام علم نظامات حکمرانی است که هدف اصلی مستشاران خارجی در طول تاریخ در تشکیل و سازماندهی نظامات حکمرانی بر اساس مبانی غربی بوده است.

ایشان رویکردهای مواجهه با دیپلماسی علمی و فرهنگی غرب را سه رویکرد برشمردند؛ رویکرد مارکسیستی و انتقادی خلق سنتر جدید؛ رویکرد نگاه انتقادی وآگاهی‏بخش نسبت به تهدیدات و فرصت‏های دیپلماسی غرب؛ ایشان رویکرد سوم را رویکرد آموزش‏های رهایی بخش معرفی کردند و بیان داشتند حاصل دو رویکرد اول، به نوعی رجعت و مراجعه به مبانی و ریشه‏های مکتب غربی است و حلال مشکلات کشورهای منطقه نخواهد بود. کشورهای مسلمان باید با آموزش‏ها و تربیت های رهایی بخش، به سمت آزادسازی و رهاسازی علم از استعمار پیش بروند؛ غرب با اساس اسلام نظامات سیاسی و اسلامی که بتواند مستقلاً خود را اداره کند، چالش و تقابل دارد و البته از نظامات، دولت ها و تعاملات سکولار که بین سیاست و حکمرانی به علم و فناوری تفکیک قائل می‏شوند، حمایت می کند.

رئوس مطالب دکتر مهربان عبارت بود از غلبه ایدئولوژی بر علم و به عبارتی دیگر ایدئولوژی زدگی علم است.  ماهیت علم ماهیتی تبیین گر است و ماهیت ایدئولوژی ماهیتی افق ساز، و علوم اجتماعی موجود در جهان سوم ماهیتی افق ساز داشته لذا به تغلب ایدئولوژی غربی انجامیده است.

بر این اساس سه راهکار قابل ارائه است: رویکرد مارکسیستی، رویکرد پسااستعمار؛ و سوم رویکرد آموزش انتقادی رهایی بخش.

برخلاف دو رویکرد نخست، رویکرد سوم حاوی راهکاری برای استعمارزدایی از دانش است که در مواجهه‌ با دنیای غرب پتانسیل ایجاد جبهه‌ علمی در کشورهای غیر غربی و استعمارزده را داراست و در گام بعدی پتانسیل پذیرش نظام علم اسلامی را در خود جای داده است.